روزهایم آفتابی نیست

ساخت وبلاگ
سربازی بود روی دکل لب مرزکه پاسبان مرز کشورش بودزیر نظر داشت همه مسیرویه جاده خاکی پشت سرش بودصبح به صبح از این جاده ی خاکییه دختری بره هاشو رد میکردبا دامن چین چین و رنگی رنگیشانگاری از زندگی صحبت میکردسرباز قصه ما آرزوش بوداین دخترو یه بار فقط ببینهفاصله بین اون دو تا زیاد بوددلش میخواست یه بار پیشش بشینهتا اینکه یک روز تو صبح و سرماشنید صدای جیغ و فریاد میاددید که دخترک داره میدوهپشت سرش یه مرد معتاد میادپسر به سرعت از دکل به پایینتمام پله ها رو عین باد رفتفشنگ و اسلحش رو آماده کردبه سمت اونی که کمک میخواد رفتمعتاد بی ریشه دزد ناموسسربازو دید و بعد اون فرار کرددختره هم پناه آورد به سربازترسیده بود تا میتونست هوار کردسرباز بی نوا چشاش خیره شدبه این همه زیبایی های دخترانگار همه شعرا برای اون بودحتی تمامیت اسم دلبرتا به خودش اومد دلش رفته بودیه دل نه صد دل عاشق چشاش شدیه سرباز لیسانسه تهرونیخراب خال گوشه لباش شددختره قلبش مثل قلب گنجشکداشت مثل بید تنش میلرزیدنه میتونست تو اون مکان بمونهنه جرات به خونه رفتن میدیدسربازه گفت خانوم اگه ممکنهرو موتور این عقب بیاین بشینینتا خونتون شما رو میرسونمتا دیگه امثال اونو نبینیندختره پیشنهادشو قبول کردچاره دیگه ای نداشت بینواتو راه برگشت همش هی میگفتسربازه حرفی نزنه ای خداسربازه محجوب و خجالتی بودروش نمیشد چیزی به ، دختر بگهیا رشته بحثی رو باش وا روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 20:24

بخت با من ناگهانی یار شددوره و دنیای نرم افزار شددر تلگرامم یکی دلبر رسیدغصه هایم را به جانش میخریدچشمهایش شعله بر جانم زدهعشق او آتش به ایمانم زدهچشمها میگردد هر جا روی اوستشب که می آید همه از موی اوستلایکها همواره زیر عکس اوستاوست زیبا دشمنش برعکس اوستقلب او از صورتش زیباتر استمهرخ و مه چهره و مه پیکر استاز طهارت دختر پیغمبر استهر که را ایمان نیارد کافر استاخرش گفتم که حوری بهشتمیرسد نام تو ام در سرنوشت؟با قلم بر دفتر قلبم نوشتدست بردار از جهان و از سرشتآنچه میخواهی خودت دریافت کنعالمی بشکاف و از نو بافت کنهر چه میخواهی همه در مشت توستکائنات انگشتر انگشت توستاز مجازی فکر خود را پاک کنگوشی ات را هم کنارش خاک کندر پی دنیا برو با پشت کارهر چه باشد کار هرگز نیست عاربا ید پر قدرت خود کار کنبخت را از خواب خود بیدار کنگر بخوابی مونس و دلدار نیستچشم وا کن تا ببینی یار نیستفقر تو روزی هلاکت میکندهر کسی روزی بلاکت میکنداین همه تنهایی ات را چاره کنگرد بد خواهان خود آواره کنگر پی ام باشی به وصلم میرسیاصل دادی و به اصلم میرسیاول این کاشانه را آباد کنبعد با من عشق را فریاد کنگرچه ثروت نزد تو بالاتر استعشق از ثروت بسی زیباتر استلیک نان هم گر نباشد عشق نیستگرد گیتی که سراسر عشق نیستگفتمش ای مهرخ شیرین سخناز سر رافت نگاهی کن به منسهم من از دار دنیا چیستم؟بی کلاسم در کلاسی نیستممن جوان آس و پاس روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 15:25

در این حیله بازار دنیا خدایا بکش سادگان را در این یکسر آزار دنیا خدایا بکش سادگان را  *********************************** در این عصر نامردمی ها چنین ساده ماندیم و تنـها نــدانــیــم آداب آنــهــــا خدایا بکش سادگان را  *********************************** ببین تیشه هایی که از ریشه خوردیم ز هر دشنه در قلب و اندیشه مردیم از این روح مرده بخوان رسم اعدا خـــدایــا بـکــش ســادگــــــــان را *********************************** چه نیرنگ هایی به ما کرده بودنـد چو گرگان که در پوست برّه بودند در این گلِۀ سخت نا امن و بد جا خـــدایــا بـکـش ســــادگــــان را  *********************************** بیا تا جهان را به آنها ببازیم در این باخت با هم بسازیم که شاید رسد نعمت ما به آنها خــدایــا بـکـش سـادگــان را *********************************** چه طماع و لج باز و پست و پلیدند خـدای کلک بـازی و سحر و کیدند چو ما را امان نیست از دست آنها خــدایــا بــکــش ســـــادگــــان را دانیال علی پناهی برچسب‌ها: زلزله , کرمانشاه , مظلومیت , مسئول بی کفایت , مسمط[ سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۶ ] [ 15:26 ] [ دانیال علی پناهی ] [ ] روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 15:25

بازم دل جوون من از زندگی خستس رویاهاشو سر بریدن راها به روش بستس همیشه حال من بده چون تو بلا تنهاس مرداب نا مرادیام الان دیگه دریاست همیشه آرزوهام تو ویترین اون پشته فاصلمون تا زندگی یه بند انگشته همیشه آفتاب نیست آسمونا ابره چقدر دلگیره هوا چاره ما صبره رو گردن تک تکمون جای یه زنجیره زندگی ما رو ببین که داره میمیره میگن که وقت سختیا خداست که نزدیکه به ریسمونش چنگ زدم اما چه باریکه گفته بودن صبر کنیم طلوع نزدیکه هزار ساله تو شبیم هنوز تاریکه صدامون به سقف میخوره به جای آسمون رنج و مصیبت میباره از زمین و زمون به قله های غم و پوچی ما صعود کردیم خودمونو دنیامونو ما نابود کردیم وقتی دنیا جلو میره ما تو عقب گردیم الهی زلزله بیاد بریم برنگردیم دنیا یه مشت غم زده و دیوونه نمیخواد دنیا مظلوم و ستم پذیر بی چونه نمیخواد دنیا میگه شاد باشید ، ماتم نگیرید ادم زندگی کنید و مثل آدم بمیرید مردم از این بغض که یه عمره گلوگیره ولم نمیکنه و واسه همیشه نمیره چه تلخه داشتن دلی که شاد نمیشه از آزادی بگی واسه کسی که آزاد نمیشه چه سخته دلهره واسه روزی که تو راهه چه سخته که ببینی راهت اشتباهه چه سخته تو دریا باشی آتیش بگیری چه سخته زنده باشی و هر روز بمیری چه سخته فریاد وقتی صدا نداری چه سخته گاهی فکر کنی خدا نداری چه سخته که آسمونم بخیل بمونه دستات به دیوار حرم دخیل بمونه چه سخته دعا کنی و رو زمین بم روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1396 ساعت: 15:25